اینک موج سنگین گذرزمان است که در من می گذرد. اینک موج سنگین زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد. اینک موج سنگین زمان است که چو نان دریائی از پولاد و سنگ در من می گذرد. *** در گذر گاه نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام. در گذرگاه باران سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام. در گذر گاه سایه سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام.
نیلوفر و باران در تو بود خنجر و فریادی در من. فواره و رؤیا در تو بود تالاب و سیاهی در من.
در گذرگاهت سرودی دگر گونه آغاز کردم. *** من برگ را سرودی کردم سر سبز تر ز بیشه
من موج را سرودی کردم پرنبض تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم پر طبل تر زمرگ.
سر سبز تر ز جنگل من برگ را سرودی کردم
پرتپش تر از دل دریا من موج را سرودی کردم
پر طبل تر از حیات من مرگ را سرودی کردم. ***** (احمد شاملو) |
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.
(فروغ فرخ زاد)
دریاب که از او جدا خواهی رفت
دریاب که از او جدا خواهی رفت
در پرده اسرار به فنا خواهی رفت
می نوش که ندانی ز کجا آمده ای
خوش باش -ندانی به کجا خواهی رفت...