همه را در دل من راه نیست
کاجها و نیزار کوچک دوستان من
بادهای پاییزی را از دیوار شرقی راهی نی
غرب خانه جولانگاه باد
مرا چنگی؛ تنبل از نواختن
مرا کتابهایی است؛ بیحوصله از خواندن
تمام روز دلم را آرامشی است و آرزویی نی.
چرا خانه را بزرگتر کنم؟
اتاقی برای تنی کافی است
چند پیمانه برنج برای خوردن؟
«وظیفه» مرا بس
مرا نه یارای پرورش توت و نه کشت برنج
«وظیفه» قوت و پوشاک مرا کافی است
چنین که منم چرا باید ناراضی باشم؟
( بوجو ای)