فایدیم

حرف

فایدیم

حرف

سخنی چند از نمایش در ایران

خاستگاه پیدایش نمایش
رایج ترین نظریه درباره پیدایش تئاتر بر این است که تئاتر از اسطوره و آیین زائیده و متحول شده است. پیش از دوران نوشتاری و در میان جوامع ابتدایی ، آیین ها شکلی از معرفت و وسیله ای برای ضبط وقایع و دست یافتن به نیروی فوق بشری بود.
از آنجایی که مهمترین نکته نزد بشر اولیه پیدا کردن غذا بود و این انسانها دریافت روشنی از عوامل طبیعی نداشتند، آنها را با نیروهای فوق طبیعی و جادویی مربوط می دانستند به همین دلیل به جستجوی وسایلی برای جلب حمایت آن نیروها پرداختند و تصمیم گرفتند به طور جمعی مراسمی را اجرا کنند تا بتوانند آن نیروی فوق طبیعی را راضی نگاه دارند. اجرای این مراسم گروهی جنبه آیینی پیدا کرد،و آنها به این نتیجه دست یافتند که اجرای این آیین ها نتیجه مورد نظر آنها را تامین خواهد کرد. مثل موفقیت در جنگ، باران مناسب ، ازدیاد محصول و ... این آیین ها بعدها جنبه های سرگرمی و لذت بخش پیدا کرد و به این ترتیب سرآغاز برای فعالیت های تئاتری گشت.
نمایش در ایران
دسته ای از قوم بزرگ هند و ایرانی در فاصله هزاره اول یا دوم پیش از میلاد در فلات ایران ماندگار شدند. این مهاجران با خود اساطیر و اعتقادهایی آوردند که با اساطیر مردم بومی در آمیخت و آن جشن ها و عزاها شکل های تازه تری پیدا کرد.
روشن ترین مدرکی که از نمایشها و آیین های این دوره باقی مانده درباره سوگ سیاوش یا مرگ و توجه برای سیاوش است که پایه ای در افسانه و دنبالهای در واقعیت دارد. این نمایش سالها پیش در بخارا انجام می گرفت که آن را کین سیاوش نیز می گفتند. نمایشها معمولا در فضای باز اجرا می شود. نویسندگان عهد اسلامی ایران گاه از جشن هایی سخن گفته اند که مایه نمایشی داشته اند. سر آغاز این جشن ها معلوم نیست. جشن هایی چون ( کوسه بر نشستن ) که چس از اسلام هم به صورت بازی ( مسیر نوروزی ) بافی مانده و هنوز هم در برخی روستاهای دور افتاده هست. درباره این نمایش ، ابوریحان بیرونی چنین گفته است : ( آذرماه به روزگار خسروان اول بهار بوده است، و به نخستین روزی از وی از بهر فال مردی بیامد کوسه، برنشسته سر خری و بدست کلاغی گرفته . به باد بیزن خویش باد همی زدی و زمستان را وداع همی کردی و زمردمان چیزی یافتی و بزمانه ما شیراز همین کرده اند و ... ).
به هر حالاز شرح های نیمه دقیقی که در مورد این جشن بر نشستن کوسه داده اند، می توان شکل دسته ای را که به دنبال این کوسه براه می افتادند و کارهای گروه تمسخر کنندگان را تصور کرد.
نمایش های شادی آور
بیشتر نمایش های شادی آور، نمایش های فی البداهه یعنی بر پایه بیان و آفرینش در جا و حضوری بود، یعنی معمولا نمایش های شادی آور دارای متن نوشته شده از قبل مانند نمایش نامه های امروزی نبودند.
نمایش های عروسکی
نمایش های عروسکی را با دو عنوان ( سایه بازی ) و ( خیمه شب بازی ) از هم جدا می کنیم . نمایش های ایرانی عموما دوره گرد بوده و می دانیم که این بیشتر به دلیل اساس کوچ نشینی مردم بیبانگرد بوده است. در سایه بازی ، داستان با حرکات چند عروسک که در برابر یک منبع نور سایه هایشان بر پرده می افتاد ، نشان داده می شد ، اما در خیمه شب بازی تماشاگر مستقیما عروسکهای متحرک با بعد و رنگ را بر صفحه می دید.
بقالی
معمولا در این نمایش یک بقال و یک شاگرد ایفای نقش میکنند که معمولا بقال از شاگرد انتقاد می کند که این نمایش گاهی به صورت فی البداهه است وگاهی هم دارای متن خاصی بوده.
سیاه بازی
نمایشی است که شخصی که صورت خود را سیاه کرده است نقش اصلی را ایفا می کند و دارای متنی طنز آمیز بوده و معمولا بازیگر در هر موقع هر کلمه رکیکی را می تواند به کار ببرد، مثل نمایش حاکمی که میخواهد دخترش را شوهر بدهد.
معرکه گیری ( مرشد و بچه مرشد )
شخصی که از نیروی بدنی ویژه ای برخوردار است یا یک شخصی با ادوات ( جعبه مارگیری ) کارهای مهیج انجام می دهد.
رو حوضی
نمایشی است که با انداختن تخته ای به روی حوض انجام می گیرد و حالت کمدی داشته، معمولا به صورت بداهه گویی انجام می شود که در جشنهای عروسی و تولد و ... انجام می شده است.
در قدیم این نمایشها به صورت بنگاه شادی بوده است که موسس بنگاه شادمانی را به عباس موسس نسبت می دهند.
تعزیه
درباره فدمت تعزیه نظرات متفاوتی وجود دارد، اما نظریه ای که بیشتر مورد بحث قرار گرفته است در مورد مراسم اچرای " سوگ سیاوش " است . در این مراسم مهمترین بخش، کشته شدن این قهرمان است، تعزیه پس از تسلط اعراب بر ایران بوجود آمد. در تعزیه جنبه های اسطوره ای هم به جنبه های تاریخی اضافه گردید.
مراسم سوگ سیاوش مراسمی مربوط به باروری و گیاه بود. اما از آنجایی که هر قومی در گیرودار حوادث، به قهرمانانی برخورد می کند که به آنها خصوصیاتی آرمانی نسبت می دهد و آنها را به موجوداتی خارق العاده تشبیه میکند، این شخصیتها در میان اقوام یاد و نامشان به صورت افسانه و اسطوره باقی مانده است. حمایت از تعزیه در دوران صفویه و شیعه گری در ایران به اوج خود رسید و شاهان صفوی مروج این امر شدند.
پیتر چلکوسکی از تعزیه شناسان بزرگ اروپایی می گوید: (( اگر درجه درام نویس را تاثیر بر تماشاگر بدانیم، هیچ تراژدی به عزمت تعزیه نمی رسد.))
سازهای تعزیه عبارتند از: طبل، دهل، نقاره، کرنا، شیپور، سنج، بوق، نی، سرنا، قره نی، فلوت.
نقالی
نقالی عبارتند از نقل یک واقعه یا قصه، به شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع و تکیه آن بیشتر به احساسات تماشاگر است تا منطق ایشان . و از آن جهت که موضوع آن داستان قهرمانان بزرگ شده فوق طبیعی هستند و یا قصه واقع بینی صرف را ندارد، با خطابه متفاوت است. منظور از نقالی، سرگرم کردن و برانگیختن هیجانها و عواطف شنوندگان و بینندگان است به وسیله حرکات جذاب، لطف بیان، تسلط روحی بر جمع و حرکات و حالات القاء کننده و نمایش نقالی ، به آن حد که بیننده او را هر دم به جای یکی از قهرمانان داستان ببیند و به عبارت دیگر بتواند به تنهایی بازیگر همه اشخاص بازی باشد.
نقالی را واقعه خوانی نیز می دانند که ک پیش از اسلام با یک ساز همراه آواز و یا گفتار انجام می شد. مضامین واقعه خوانی را حماسه های ملی ( داستانهای شاهنامه ) و بعد از اسلام ذکر مصائب امام حسین و گاه جنگ های حضرت محمد در بر می گرفت.
نقالان در بسیاری از موارد شاهنامه خوانی می کردند و از داستان های شاهنامه و داستان های ملی سخن می گفتند.
نقال یکی از چهرهای مهم و اصیل بازیگری در نمایش ایران است و برخی واقعه خوانان به راستی از چیره درس ترین بازیگرانند. واقعه خوانی کاری است سخت بر پایه اصول و سنن، و هنری است محتاج فنون و شگردها. نقالها از نوعی روان شناسی مردم آگاهند و تسلط زیادی بر جمع دارند و می دانند کجای قصه شان برای مردم هیجان انگیز است و چگونه باید بگویند تا بیشتر هیجان بر انگیزد، یا به وجود آوردن وقفه ها و یا آهنگ دادن به کلام ، بالا و پایین بردن به موقع سر و دست، عوض کردن صدا و معلق نگاه داشتن واقعه در جایی حساس، به شکلی که هیجانی بیشتر برای تماشاگر ایجاد کند. مجلس هایی که نقال به داستان ( رستم و سهراب ) و به مرگ سهراب می رسد، بسیاری گریه می کنند و بی خبر از محوطه خارج می شوند تا خبر مرگ سهراب را نشنوند. بارها شده است شده است که پول و یا گاو و گوسفند به نقال داده اند تا از کشتن سهراب منصرف شود.
در عصر ما نقالی فراموش شده است و به قول بهرام بیضایی ، نقالان به خانهایشان رفته و مرده اند.
 

منبع
نسل شریف، افسانه – خلاقیت نمایشی – چاپ اول تیرماه 1376، انتشارات راه اندیشه.
 

   
 

فرش ایران

دست آفریده های پر نقش و نگار ره  آورد زندگی پر تلاش زنان و  مردانی  است که با شوریدگی نگاره ها و گرمی رنگ دل های پاک ممزوج شده  است. در این دست  بافته ها راه و رسم کهن و سنت, در و نمایه هر نقش پردازی است که جهانی برای آفرینش دارد .

در این دست آفریده های خواب دار گره خورده که «قالی ایران »نام دارد ,  آ ئینه تمام نمایی از هنر و تمدن ایرانی و اسلامی  است . میراث گرانقدری است که از دیر باز به جا مانده و در شناسنامه ملت ها , مهر تا یید خورده است . باز نویسی  و باز گویی از فرهنگ و هنر ملتی ,همه آنانی که به حفظ و بالندگی این میراث , دل سپرده اند نه یک « تفنن » بلکه « وظیفه » است .

 

پیشینه فرش ایران

دوران باستان : ( هخامنشیان 559-321. م )

همزمان با کشف قالی پا زیریک (1327) توسط « سرکی رودنکی » باستانشناس نامدار در دامنه های جنوبی جبال آلتای سیبری در گوریکی از پادشاهان سکایی تاریخ فرش گره خورده پرداز به ویژه , فرش ایران ورق میخورد. بررسیهای پژوهشگران بر روی نقوش بافته شده در این فرش نشان میدهد که تاریخ بافت فرش حدود 2500 سال قبل است. رودنکو در چندین جای کتاب خود به ایرانی بودن این فرش  اشاره دراد « شیوه گره خوردن دم اسبها و کاکل آنها شبیه ایرانیان است  ونقش   گوزنها از تیره گوزن زرد خالدار ایرانی است . صف مردانی که به همراه چارپایان از پی  یکدیگر می آیند نمایانگر شیوه های هخامنشی و آشوری است .»

بدین ترتیب جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که اگر چنین فرشی در 25 قرن پیش با آن اسلوب پیشرفته و به کمال رسیده وجود داشته است ,که این اسلوب کمال یافته چند قرن سنت قالی بافی را پشت سر گذارده تا به این درجه از کمال رسیده است. بنابر این تاریخ فرش دست باف کمتر از سه هزار سال قبل نمیتواند باشد . 

 

دوره ساسانیان (226-652م / هجری )

در زمان ساسانیان  صنایع بافندگی , بخصوص بافت  پارچه های ظریف و نقش  دار بسیار رایج بوده است . فرش بهارستان که در بیشتر کتابهای تاریخی به ان اشاره شده است نمونه ای از فرش یا بافته های مشابه میبا شد که هنگام جنگ ایران و اعراب  به دست  فاتحان افتاد ابو علی سکویه (320 – 421 هجری قمری )   در باره این فرش در تجارت  الاهم نوشته است : « در نقش آن راهها می دیدی که از نگاره های گوناگون  پدید شده  بود و جویباری  از گوهر ها در بافت آن به کار برده بودند و دیری که در میانه به چشم میخورد بر کناره های  آن کشتزاری بود سر سبز پر گیاه زمینه فرش زربافت بود و نقش آن از گوهرها که بر آن نشانیده بودند.» فرش مذکور حدود 400 متر مربع مساحت داشته است و فصول مختلف  سال در آن بافته شده بود.

 

دوران اسلامی  : بعد از ظهور اسلام به نظر می آید که فرشبافی رایج در شهر ها و روستاها باید رشد بیشتری یافته باشد ولی نمونهای از آن دوران در دست نیست تا بتوان درباره فرشبافی آن زمانها اظهار نظر کرد . ار آغاز اسلام در ایران و از قرن سوم هجری  تا نیمه  اول دهم هجری نمونه ای از فرش به جا مانده است. ولی اشارات زیادی  در کتابها و سفر نامه ها به وجود فرش  در خانه ها شده است . به عنوان مثال مقدسی  جهانگرد عرب به قالی های  تا ئنات اشاره  دارد در تاریخ   بیهقی   و معجم البلدان نیز به وجود قالی در نقاط مختلف ایران اشاراتی شده است .

 

دوره تیموریان (771 -897 هجری قمری ): دوره تیموریان مهر درخشان مینیاتوریهای آن دوره , تصویرهایی  از فرش دیده میشود . در یکی از نسخه  های خطی کتاب نفیس خمسه نظامی (817-897 )  هجری قمری  که در موزه کاخ  گلستان  نگهداری میشود , مینیاتوری هایی که تصویر فرش در آنها است مشاهده میشود .

 

دوره صفویان (907-1135 هجری قمری ): عصر صفویه,دوران و عظمت هنر قالیبافی بخصوص نقشه های قالی در ایران است با آغاز حکومت خاندان صفوی برخی از پادشاهان  هنر دوست این  خاندان  نظیر شاه   طهماسب و شاه  عباس  صفوی  به تشویق و ترویج هنرهای ملی و سنتی, بخصوص  فرشبافی پرداخته اند  در این دوره کارگاههای بزرگ طراحی و قالی بافی سلطنتی دایر گردید و فرشهای گرانبهایی  از این دوره در موزه های سراسر دنیا وجود دارد از معروفترین این فرشها, فرش  معروف به شیخ  منی  است که ذر سال 942 قمری   و در زمان شاه طهماسب  بافته  شده است که به علت جهل و نادانی حاکمان وقت این اثر تاریخی بوسیله دلالان خارجی ربوده شد و اکنون در  موزه ویکتوریا آ لبرت لندن نگهداری میشود فرش دیگر  این دوران فرش شکارگاه است که در سال 929 قمری  در زمان شاه اسماعیل بافته شد و هم اکنون در موزه پولدی پتسومی میلان نگهداری  میشود از جمله مراکز   قالی بافی در این زمان اصفهان, تبریز, کاشان, همدان, شوشوتر و هرات بوده اند .

 

دوران قاجاریان : در دوره ی نادری و زندیه قالی بافی به سبب  اقتصاد ضعیف ایران رونقی نداشت ولی پس از پایان جنگهای ایران دروس و آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه دوباره قالی بافی رونقی گرفت .در این دوران هنر اروپایی از راههای مختلفی به ایران نفوذ کرد و هنر های تزئینی کشورمان تا حدود زیادی تحت تاثیر نقاشی اروپایی قرار گرفت و نوعی نقاشی گل و مرغ با تاثیر  از رنگ  آمیزی  اروپایی در ایران اوج گرفت . این نوع نقاشی به تدریج در تمام نقاشهای تزیینی از جمله نسخه های کتابها و سرانجام به هنر و سنت فرش ایران راه یافت. از اواخر دوره ی قاجار فرش   ایران توسعه زیادی یافت و تولید فرش با وجود آنکه شرایط کار درآن زمان بسیار سخت بود با فشار کمپانیهای خارجی و  بعدها نیز بوسیله تولید کنندگان ایرانی افزایش چشمگیری یافت بعد از جنگ جهانی اول و بر چیده شدن کمپانی های خارجی تجار ایرانی توانستند کاملا جای  آن را بگیرند .

قالی ایران محصول دستها ی هنر مند و بخشاینده ای است که افتخار قوم ایرانی را برصفحه روزگار حک کرده است . 

منابع :

صنایع دستی کهن ایران / هانس ای دلف

ترجمه :دکتر سیروس ابراهیم زاده

فرش ایران / فضل الله حشمتی رضوی

قالی ایران /سیسیل ادواردز

ترجمه‌: مهین دخت صبا

من دلم برف می خواد...

من دلم برف می خواد...