فایدیم

حرف

فایدیم

حرف

نسرین.

نسرین جونم

 تولدت مبارک

 

 امروز روز تولد خواهر کوچولوی من نسرین است . البته فقط دو سال از من کوچیکتره .

من همه شعرهایی که امروز توی وب لاگم میذارم به نسرین عزیزم تقدیم می کنم.

وان تو تری فر- هو ز تت ناکینگ ات مای در- فیو سیکس سون ایت . برتث دی پارتی دونت بی لیت-

فر د دیسکو دیسکو دنسینگ- دیسکو دیسکو دیسکو دنسینگ...

خب اگر از حال و روز من بپرسید من فعلا خوبم ! و می بینید که زنده ام. و  روز تولد خواهرم باعث شد سری به وب لاگم بزنم. (  ۱۴ دی  هم اومدم یه کوچولو که   خبرنامه -نظر سنجی و آمار سایت رو بذارم.. )دلم تنگ شده بود..شما هم خوب باشید..

 

 

 

 

من

نمی دونم چرا حس می کنم که مرده ام.... اصلا خوشم نمیاد که این حس رو داشته باشم. ناسلامتی باید ۱۰-۲۰ درس رو امتحان بدم....

ای خدا... فکر کنم تقصیر این آهنگهایی که گوش می دم. فکر کنم تا بعد از امتحانها دلم نخواد بیام اینترنت و موزیک های اینطوری....

من هنوز ۲ درس رو نصفه خوندم..

دیروز همکلاسی هم پای تلفن گریه می کرد. می ترسید و می گفت خوش به حال تو .. تو چقدر شادی. درس می خونی.

من شادم؟ من درس می خونم؟

من خسته ام دختر جان! اینو بفهم. ولی من هیچی نگفتم. گذاشتم توی اشتباهش بمونه. یه شب شام می برمش بیرون تا شاید دل تنگش باز بشه.. و درس بخونه .  منم ..یه تئاتری-تبلیغش رو زیاد دیدم. می خوام از فامیلمان بپرسم آیا دیده یا نه؟ اصلا حوصله مزخرف دیدن رو ندارم.البته مزخرف از نظر هر کسی فرق می کنه. می دانید که؟ .... شاید هم خوشم نیاد مثل قبلی ها. من هروقت رفتم تئاترهای اینجا حالم بد شد ولی اصلا به روی خودم نیاوردم...چه برسه به دیگران.فقط به مامانم گفتم..

من دلم نمی خواد به شما خانمی که پرسیده بودید فایدیم یعنی چی؟ جواب بدم. خب؟

و جواب نفر بعدی: من نمی دونم که تاریخ تولد منو می خوای چیکار؟ شاید یکی ازدوستانم باشی که تاریخ تولد منو یادت رفته و نمی خوای بعد بد بشه و از این حرفا... نمی دونم. ... من ۲۹ اسفند به دنیا اومدم. خدا این شانس رو به من داد که زمستانی باشم.چون عاشق زمستونم. مامانم همیشه به شوخی به من میگه شاید به خاطر اینه که گاهی تو دقیقه نودی....

خب دیگه سوالی نیست؟ من این روزها دیگه نمیام سر به وب لاگم بزنم. اگه بعد از امتحانها اثری از من باشه حتما میام و دوباره می نویسم و گرنه هر چه هست یادگاری بماند برای شما....

ای تو - مرا نفس تنگ است  و دیده پر از اشک ز من یاد کن....(خاک)

من.

می ترسم. من و این همه درس و کتاب....