Son: "Daddy, may I ask you a question"
Daddy: "Yeah sure, what it is
Son: "Dad, how much do you make an hour"
Daddy: "That's none of your business. Why do you ask such a thing?"
Son: "I just want to know. Please tel! l me, how much do you make an
hour?"
Daddy: "I make Rs. 500 an hour"
"Oh", the little boy replied, with his head down.
Looking up, he said, "Dad, may I please borrow Rs. 300?"
The father was furious, "if the only reason you asked that is so you can
borrow some money to buy a silly toy or other nonsense, then march
yourself to your room and go to bed.
Think why you are being so selfish. I work hard everyday for such this
childish behavior"
The little boy quietly went to his room and shut the door.
The man sat down and started to get even angrier about the little boy's
questions.
How dare he ask such questions only to get some money?
After about an hour or so, the man had calmed down, and started to
think:
"May be there was something he really needed to buy with that
Rs. 300 and he really didn't ask for money very often!"
The man went to the door of little boy's room and opened the door.
"Are you a! sleep, son?" He asked.
"No daddy, I'm awake," replied the boy.
"I've been thinking, may be I was too hard on you earlier", said the
man, "It's been a long day and I took out my aggravation on you.
Here's the Rs.300 you asked for"
The little boy sat straight up, smiling "oh thank you dad!" He yelled.
Then, reaching under his pillow he pulled some crippled up notes.
The man, seeing that the boy already had money, started to get angry
again.
The little boy slowly counted out his money, then looked up at his
father.
"Why do you want money if you already had some?" the father grumbled.
"Because I didn't have enough, but now I do," the little boy replied.
"Daddy I have Rs. 500 now. Can I buy an hour of your time?
Please come home early tomorrow. I would like to play a game of cricket with you.
ویلون سازی است که مسلما یکی از زیباترین ساخته دست بشر و یکی از
دمدمی مزاج ترین آنهاست. شاید بسیار صعب الوصول بودن آن است که بر اعجازش می افزاید جز برای کسی که برده وار داوطلبانه و از صمیم قلب خود را تسلیم این ساز کند
ویولن سر نافرمانی و لجبازی خواهد داشت و نواهای چند گانه و دامنه نامتناهی لطایف خود را دریغ خواهد کرد و شخص می ماند با یکی از آلات دوست داشتنی موسیقی که رنجیده دل است و بلا استفاده.
هیچ ویولنی مثل ویولن دیگر نیست و هر یک مانند یک وجود بشری ویژه و منحصر به فرد است.
در نواختن ویولن نوازنده موجودی مستقل است هیچ دست بیگانه ای در ملک طلق او اختیار ندارد و هیچ گوشی جز گوش او زیر و بم صدا را تعیین نخواهد کرد و به محض اینکه آرشه اش ساز را لمس کند چالشی شگفت انگیز آغاز می شود.
این ارتباط شگفت بین ویولن و نوازنده است که این ساز را منحصر به فرد ساخته.
نوازنده در این راه هرگز اجازه ندارد که خسته شود گر چه مکن است بارها با ناکامی رو به رو شود ولی هرگز نباید از پا بیافتد.
وجهه جهانی ویولن را می توان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف دید.
این ساز هیچ محل ثابت و ساکنی به عنوان تکیه گاه ندارد و خود نوازنده نیز چنین وضعی دارد جز در آن نقاطی که پایش زمین را لمس می کند. دستهای نوازنده باید تا حد زیادی انعطاف پذیر و قوی و دارای حالت فنری باشد و همیشه در سطح شانه یا در حدود آن سطح به کار گرفته شوند
هر چند ویولن نواختن حرفه بسیار پر زحمتی است ولی خوب ویولن نواختن به هیچ وجه غیر ممکن نیست و در واقع در آموزش دادن فرا گرفتن و تسلط یافتن بر آن رضایتی عمیق و طولانی نهفته است.
برای دستیابی به نوازندگی بهداشت هم خیلی مهم است: پاکیزگی- برانگیختن جریان خون به کمک اختلاف دما- مالش پوست با دستکش زبر- حرکتهای ورزشی خاص- استراحت متناوب
ویولن یک ساز ظریف و فرنگی است و طبق نمونه های که ساخته می شود از 58 قطعه مختلف که به طرز دقیقی با هم جور شده اند و وزن آن در حدود 400 گرم می باشد و ابتدا توسط سازنده ایتالیایی گاسپارو برتولونی اختراع شده است.
از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آ آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان را پرورش داد یعنی آنتونیو استرادیواریوس.
تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولن های آنتونیو استرادیواریس برابری نماید.جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا می توان گفت پختگی.
یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس می باشد.
تاکنون متجاوز از سه قرن از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نموده اند نه تنها نتوانسته اند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکرده اند.
اجداد ویولن تیر و کمان.
شکل و ساختار ویولن به مثابه بدن یک مونث است به طوری که خط راست ندارد هر چیزی دارای انحنا است کمری زیبا –گردن باریک-پشت گرد شده.
وسیله موسیقی به حد اعلا احساسی و زیبا.
قسمتهای مختلف ویولن:
این ساز دارای چهار سیم است که از بم به زیر به ترتیب سل ر لا می کوک می شود.و به دو طریق اجرا میشود با آرشه و پیسکاتو
قسمتهای ساز: 1.تنه 2. دسته 3. خرک و ضمائم.
1. تنه: جعبه ای که ما بین طبله و زیره و جدارهای طرفی محصور شده است. در روی طبله سیمها-گریف-خرک-سیم گیر-و دو شکاف اف قرار دارد. و صدمه پذیرترین بخش ویولن است.
2. دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در بالای آن است. انتهای دسته به جعبه چوبی ختم می شود که سیم ها در درون آن به دور گوشی ها پیچیده میشوند.
3. خرک: ما بین سیم ها و طبله ویولن قرار گرفته و فشار سیم ها آن را به طور عمودی نگه می دارد. نقش خرک این است که ارتعاش سیم ها را به جعبه ویولن منتقل کند.
نخستین پیانو به معنی امروز را یک ایتالیایی Bartolommeo Cristoferi 1655 – 1731 در سال 1729 ساخت. تا پیش از Cristoferi ، سازهای شبیه به پیانو، Clavichord , Harpsichord ، از لحاظ توانایی اجرایی و بیان موسیقایی ، وسعت و غنای پیانو را نداشتند. به سبب دامنه وسیع اجرایی این ساز تازه ، Cristoferi نامی جدید بر ساز ابداعی اش گذاشت.
تاریخچه پیانو را می توان به سه دوره زمانی از 1720 تا 1850 ، 1850 تا 1900 ، 1900 تاکنون تقسیم کرد که پیانوهای ساخته شده در این دوره ها به ترتیب آنتیک (Antique) ، ویکتوریایی (Victorian) و امروزی (Modern) خوانده می شوند.
در پیانوی اولیه ، یا آنتیک ، از نظر ساختار فنی تحولات زیادی پدید آمد و در این دوره پیانوهای تجربی متنوعی به اشکال گوناگون ساخته شد. در دوره دوم ، صنعت پیانو سازی ، همچون سایر صنایع عصر صنعت ، مشمول قاعده کلی استاندارد کردن یا همسان سازی گشت.
پیانوهای ویکتوریایی در سه نوع عمودی (Upright) ، بزرگ (Grand) و چهارگوش ساخته می شدند. در نوع عمودی، سیمها و تخته صدای پیانو به طور عمودی تعبیه می شد. در نوع بزرگ، سیمها افقی و با زاویه قائمه نسبت به صفحه شستیها یا کلاویه های سیاه و سفید و پیانو قرار می گرفت.
در نوع بزرگ چهارگوش، که امروز دیگر ساخته نمی شود، سیمها به طور افقی و موازی با صفحه شستیها تعبیه می شد و جعبه پیانو به شکلی چهارگوش بود. پیانوهای امروزی تنها از دو نوع عمودی و بزرگند.
از لحاظ ساختار، در داخل جعبه پیانو چکشهایی با روکش نمدی وجود دارد که با پایین رفتن شستیها یا کلاویه های پیانو با فشار انگشتان نوازنده، این چکشها به سیمهای پیانو ضربه می زنند و به سرعت به عقب باز می گردند.
این ضربه سیمها را مرتعش می کند و آوای موسیقی حاصل می شود. نوازنده پیانو با تغییر میزان فشار انگشتان خود به شستیها، نیروی ضربه چکشها بر سیمها را تغییر می دهد و آوای موسیقی را با شدت و کیفیتی که مورد نظر او است ایجاد می کند.
حدود چهارچوب (Frame) پیانو را می توان از پشت پیانوهای عمودی یا زیر پیانوهای بزرگ دید. یکی دیگر از اجزای مهم پیانو صفحه ای چوبی به نام تخته صدا (Sound board) است که هنگام نواختن همراه سیمها به ارتعاش در می آید و در نتیجه شدت صدای سیمها را افزایش می دهد. هنگام خرید پیانو باید از سلامت تخته صدا اطمینان حاصل کرد.
سیمهای اکثر نتهای پیانو در گروههای سه تایی قرار گرفته اند که هر سری سیمهای سه تایی، به طور یکسان کوک می شوند تا صدای یکدیگر را تقویت کنند. اما نتهای بم یک یا دو سیم دارند و در قسمتهای بمتر مفتولهایی از جنس مس یا آهن به دور سیم اصلی پیچیده شده است.
وزن این مفتولها ارتعاش سیم را کمتر و در نتیجه صدا را بمتر می کند. نتهای خیلی زیر (بالا) تنها از ارتعاش دو سیم نازک حاصل می شوند. روی سیمهای پیانو یک رشته صداگیر یا خفه کنهای نمدی قرار دارد که شدت ارتعاش سیمها را تنظیم می کند. اکثر پیانوها دارای سه پدال و برخی از آنها دارای دو پدال هستند.
پدال سمت راست پدال نگهدارنده (Sustaining Pedal) خوانده می شود. فشار دادن این پدال به طرف پایین موجب می شود تا خفه کنهای نمدی عقب بروند و از سیم دور شوند.
بنابراین حتا پس از برداشتن انگشت از روی شستی پیانو نیز آوای نتها به علت ادامه ارتعاش سیمها تداوم می یابد. عقب رفتن خفه کنهای نمدی موجب آزادی ارتعاش همه سیمها می شود و در نتیجه صدای قویتری به گوش می رسد.
پدال سمت چپ یا پدال نرم (Soft Pedal) برای کاهش یا نرم کردن صدا به کار می رود. در پیانوهای عمودی و برخی از پیانوهای بزرگ فشار دادن این پدال به سمت پایین موجب می شود چکشهای نمدی پیانو به سیمها نزدیکتر شوند.
کاهش فاصله چکش و سیم باعث مس شود که صدای حاصل شدت کمتری داشته باشد. در اکثر پیانوهای بزرگ، استفاده از پدال نرم، موجب می شود تا ردیف چکشها به یک سو حرکت کنند و در نتیجه چکش به جای سه سیم تنها بر دو سیم ضربه بزند و صدای کمتری ایجاد شود.
پدال میانی در بسیاری از پیانوهای امروزی به قابلیت اجرایی موسیقی می افزاید و در مواردی برای نوازنده در حکم دست سوم او عمل می کند. در پیانوهای غیر حرفه ای، با فشار دادن این پدال، یک قطعه پارچه نسبتا ضخیم، میان چکشها و سیمها قرار می گیرد و شدت صدا را کم می کند