-
دف
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 10:15
رقص کن در عشق جانم ای حریف مهربان مطربا دف را بکوب و نیست بختت غیر از این در مواردی که در موسیقی؛ حال و هوای عرفانی مد نظر باشد، همراهی دف با سه تار و نی و تنبور بسیار دلنشین است و برای اینکه همنوازی و همخوانی جلوه و شکوه بیشتری دف رکن اساسی این ارتباط را پیدا میکند. به همین خاطر دف به عنوان مهمترین ساز عرفانی همچون...
-
...
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 10:13
دیرگاهی است در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است. بانگی از دور مرا می خواند لیک پاهایم در قیر شب است. رخنه ای نیست در این تاریکی: در و دیوار بهم پیوسته. سایه ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است ز بندی رسته. نفس آدم ها سر به سر افسرده است. روزگاری است در این گوشه ی پژمرده هوا هر نشاطی مرده است. دست جادویی شب در به روی...
-
از پشت ابرها
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 09:57
از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب! پشت ستون سایه ها روی درخت شب می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب؟ میدانم ، آری نیستی اما نمی دانم بیهوده می گردم به دنبالت چرا امشب؟ هر شب ترا بی جستجو می یافتم اما نگذاشت بی خوابی به دست آرم ترا امشب ها...سایه ای دیدم! شبیه ات نیست اما حیف! ای کاش می...
-
دلم برای خودم تنگ می شود
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 09:54
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم کسی حرف دلش را نگفت من بودم دلم برای خودم تنگ می شود آری: همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را اشاره ای کنم ، انگار کوه کن بودم من آن زلال پرستم در آب گند زمان که فکر صافی آبی چنین لجن بودم غریب بودم ،...
-
بارانی
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 09:50
با همهی بیسر و سامانیام باز به دنبال پریشانیام طاقت فرسودگیام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنیام دلخوش گرمای کسی نیستم آمدهام تا تو بسوزانیام آمدهام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیام ماهی برگشته ز دریا شدم تا که بگیری و بمیرانیام خوبترین حادثه میدانمت خوبترین حادثه میدانیام؟ حرف بزن! ابر مرا باز کن دیر زمانی است که...
-
مولانا
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 09:34
من غلام قمرم ، غیر ِ قمر هیچ مگو پیش ِ من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم ؛ نعره مزن ، جامه مدر، هیچ مگو گفتم ای عشق ، من از چیز دگر می ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که بسر هیچ مگو قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه...
-
مولانا
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 09:32
چه کسم من ؟ چه کسم من ؟ که بسی وسوسه مندم گه از آن سوی کشندم ؛ گه ازین سوی کشندم ز کشاکش چو کمانم ؛ به کف گوش کشانم قدر از بام در افتد چو در خانه ببندم نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان زچه اصلم ؟ ز چه فصلم ؟ به چه بازار خرندم نفسی همره ماهم ؛ نفسی مست الهم نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم نفسی رهزن و غولم ؛ نفسی تندو...
-
مولانا
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 20:54
ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید ؟ کعبه همین جاست، بیایید، بیایید معشوق تو همسایه و دیواربه دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟ گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم حاجی وهم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یکبار از این خانه بر این بام برانید آن خانه لطیف است، نشانهاش بگفتید از خواجه آن خانه...
-
هست شب
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:50
هست شب، یک شب دم کرده و خاک رنگ رخ باخته است . باد - نو باوه ی ابر - از بر کوه سوی من تاخته است . هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا هم ازین روست نمی بیند اگر گمشده یی راهش را . با تنش گرم،بیابان دراز مرده را ماند در گورش تنگ - به دل سوخته من ماند . به تنم خسته، که می سوزد از هیبت تب ، هست شب . آری شب نیما...
-
ترا من چشم در راهم
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:43
ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزآن دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم ترا من چشم در راهم. نیما یوشیج.
-
شیشه پنجره را باران شست !
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:38
وای، باران؛ باران؛ شیشه پنجره را باران شست . از اهل دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟ آسمان سربی رنگ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ . می پرد مرغ نگاهم تا دور، وای، باران، باران، پر مرغان نگاهم را شست . خواب رویای فراموشیهاست ! خواب را دریابم، که در آن دولت خواموشیهاست . من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم،...
-
آیا چه کس تو را ...؟
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:36
وقتی تو نیستی، خورشید تابناک، شاید دگر درخشش خود را، و کهکشان پیر گردش خود را از یاد میبرد. و هر گیاه، از رویش نباتی خود، بیگانه می شود. و آن پرنده ای، کز شاخه انار پریده، پرواز را، هر چند پر گشوده، - فراموش میکند . آن برگ زرد بید که با باد، تا سطح رود قصد سفر داشت . قانون جذب و جاذبه را در بسیط خاک مخدوش می کند ....
-
خانه کوچک ما
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:33
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالها هست که در گوش من آرام، آرام خش خش گام تو تکرار کنان، میدهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا، خانه کوچک...
-
با خویشتن نشستن ... در خویشتن شکستن
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:31
دیگرزمان، زمانه مجنون نیست فرهاد ، در بیستون مراد نمی جوید ، زیرا بر آستانه خسرو ، بی تیشه ای به دست کنون سر سپرده است . در تلخی تداوم و تکرار لحظه ها، آن شور عشق عشق به شیرین را، از یاد برده است . تنهاست گرد باد بیابان، تنهاست . و آهوان دشت، پاکان تشنگان محبت چه سالهاست دیگر سراغ مجنون ، آن دلشکسته عاشق محزون رام را...
-
عاشقانه
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:29
بیتوتهی کوتاهیست جهان در فاصلهی گناه و دوزخ خورشید همچون دشنامی برمیآید و روز شرمساری جبرانناپذیریست. آه پیش از آن که در اشک غرقه شوم چیزی بگوی درخت، جهل معصیتبار نیاکان است و نسیم وسوسهییست نابهکار. مهتاب پاییزی کفریست که جهان را میآلاید. چیزی بگوی پیش از آن که در اشک غرقه شوم چیزی بگوی هر دریچهی نغز بر...
-
دهانت را می بویند !
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 12:27
دهانت را می بویند: مبادا که گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویند روزگار غریبی است نازنین، وعشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد. در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوختبار سرود و شعر فروزان می دارند به اندیشیدن خطر مکن، روزگار غریبی است نازنین آن که بر در خانه می کوبد...
-
چله نشین
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 20:48
چله نشین تو شدم نبض زمین تو شدم مرده بی دین همه زنده به دین تو شدم به ساعت مرگ غزل تلخآبه ای جای عسل بر حلقه نفرین شده تنها نگین تو شدم بی بال و بی پر در سفر از هر چه سایه خسته تر هر خط آخر پشت سر تا اولین تو شدم من بهترین تو شدم ......... در زنگ از خود رد شدن صد آفرین تو شدم. به جرم بی ستارگی شب همه شب به سادگی کشته...
-
چرا؟
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 19:08
چرا نمیذاری بمیرم؟ ....مگه اشکامو نمی بینی؟ .... تو کجایی؟....
-
کوروش بزرگ:
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:56
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد
-
توانایی زبان فارسی
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:55
دکتر محمود حسابی در تاریخ جهان هر دورهای ویژگیهایی داشته است. در آغاز تاریخ آدمیان زندگانی قبیلهای داشتند و دوران افسانهها بوده است. پس از پیدایش کشاورزی، دورهی ده نشینی و شهرنشینی آغاز شده است. سپس دوران کشور گشاییها و تشکیل پادشاهیهای بزرگ مانند پادشاهیهای هخامنشیان و ... و امپراتوری رم بوده است. پس از آن...
-
ریشه شناسی واژه سیوند
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:51
بر گرفته از فصلنامه هستی، تابستان 1385 نوشته ی محمد تقی راشد محصل پژوهشگاه علوم انسانی 24/12/84 واژه ی «سیوند» می تواند با فارسی باستان ثیکا اسم مونث به معنی (سنگریزه، قلوه سنگ، شفته ی پایه ی بنا) ارتباط داشته باشد. واژه ی ثیکا سه بار در کتیبه ی داریوش بزرگ در شوش که درباره ی مصالح بنای کاخ او گفتگو می کند به کار رفته...
-
والنتاین (26 بهمن) یا سپندار مذگان (29 بهمن)
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:46
چند سالی است نزدیک 26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های کالاهای فانتزی شلوغ می شود. همه جا نام Valentine به گوش می خورد. از هر بچه ای که درباره والنتاین پرسش کنی می داند که "در سده سوم میلادی که برابر با آغاز شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام...
-
پارسی سخن بگوییم
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:44
پارسی سخن بگوییم آیا می دانید که نیمی از واژه هایی که روزانه به کار می بریم، واژه های تازی (عربی) هستند در حالی که واژه های بسیار زیبای پارسی را میتوانیم به جای آنها به کار بندیم؟ بنابراین چنانچه دوستدار به کارگیری واژه های ناب پارسی هستید از همین امروز کوشش نمایید تا بهتر پارسی سخن بگویید و فراموش نکنید که دیگر...
-
دعای داریوش بزرگ در تخت جمشید
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:39
-
نقش رستم
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:35
نقش رستم «تخت جمشید» پس از آنکه در سال 330 پ. م. به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد، هرگز بازسازی نشد و مورد استفاده قرار نگرفت. فرمانروایی مقدونی- یونانیها در ایران به طور کامل نزدیک به 80 سال و بر بخش هایی از ایران 170 سال به درازا کشید و پس از آن دو سلسلهی بومی ایرانی به پادشاهی رسیدند. اول «اشکانیان» و سپس...
-
تخت جمشید
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:33
دروازه ناتمام این دروازه که کار ساختمانی آن شروع شد اما به پایان نرسید، در انتهای خیابان سپاهیان و در شمال حیاط صد ستون قرار دارد. از آنجا که کارهای ساختمانی و حجاری این بخش ناتمام ماند به کاخ ناتمام یا دروازه ی ناتمام مشهور شده است. این ساختمان مشتمل بر یک تالار چهار ستونی و دو اتاق برای نگهبانان است. ابتدا تخته سنگ...
-
تنگه بلاغی
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:31
در جنوب غربی جلگه پاسارگاد تنگه ی دراز و گودی است به نام تنگه ی بلاغی که محل رفت و آمد چارپایان و دام های طوایف باصری ٬ کرد شولی ٬ فارسی ٬ عبدالیوسفی و عرب می باشد .چون این تنگه کوتاهترین راه بین قادر آباد و سیوند است٬ ایالات نامبرده هنگام کوچ به ییلاق و همچنین برگشت از ییلاق از این راه می گذرند. درازای تنگه حدود ۱۲...
-
تخت جمشید
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:30
اصولی که بر پایه آنها شاهنشاهی ایران 2563 سال پیش بدست کوروش کبیر بنیان نهاده شد ،دگر بار در سنگ نبشته ای از داریوش متجلی می شود: "من،داریوش شاه، ناتوانان را پشتیبان هستم و اجازه نخواهم داد که توانمندان به آنان بیداد روا دارند ... ای مردم به اراده اهورا مزدا من،داریوش،از شما می خواهم که ناتوانان را پشتیبان باشید و در...
-
پاسارگاد
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:26
در 138 کیلومتری شهر شیراز ، در جاده آسفالته شیراز به آباده ، کمی دورتر از جاده امروزی ، ( حدود 3 کیلومتر) به بقایای شهری می رسیم که روزگاری پایتخت بزرگترین و بی نظیرترین پادشاهی جهان بوده است. این پایتخت در دشتی به نام مرغاب واقع است که مساحت تقریبی این دشت تقریباً 15×20 کیلومتر است. رودی به نام پلور که البته در عهد...
-
کوروش
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 15:00
بیگمان، به باور بیشینهی ایرانیان فرهیخته و غالب مورخان منصف، «کوروش بزرگ» یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ ایران است. بخشیدن چنین پایگاه و منزلتی به کوروش، نه صرفاً از برای فتوح درخشان و شتابناک او - که این خود، نمودار هوشیاری و دانایی سیاسی و نظامی کورش و نشانهی توانایی والا و سامانمندی حکومتاش در ممکن ساختن...