-
کوروش
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 14:50
کورش کبیر در روز 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد مسیح (2544 سال پیش) وارد بابل شد و اعلامیه خود را صادر کرد. متن فعلی در سرآغاز بهار و بهنگام جشن نوروز و بمناسبت تاجگزاری کورش در معبد بزرگ بابل صادر شده است و به آنچه کورش در روز فتح بابل فرمان داده اشاره کرده و آن فرامین را برای همیشه تثبیت می کند. در این متن کورش می...
-
مرز پر گوهر..
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 14:45
ای ایران ای مرز پرگُهر ای خاکت سرچشمهٔ هنر دور از تو اندیشهٔ بَدان پاینده مانی تو جاودان ای دشمن ار تو سنگ خارهای من آهنام جان من فدای خاک پاک میهنم مهر تو چون، شد پیشهام دور از تو نیست اندیشهام در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما سنگ کوهت درّ و گوهر است خاک دشتت بهتر از زر است مهرت از دل...
-
....
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 14:11
یک نفر... یک جایی... تمام رویاهایش لبخند توست و زمانی که به تو فکر می کنه احساس می کنه که زندگی واقعاً با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر... یک جایی... در حال فکر کردن به توست
-
.........
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 14:06
انسان باید از گذشته رها شود و از میان راه هایی که به او ارائه می شود ، بهترین را برگزیند . فقط کفش میداند که جوراب سوراخ است یا نه! امروز همان فردایی است که دیروز اینقدر منتظرش بودی اندیشه کردن که چه بگویم به از پشیمانی است که چرا گفتم برتری نماز اول وقت به نماز اخر وقت ماننداخرت است بر دنیا غم هایت را جار نزن ، چون...
-
دوست من سلام:
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 13:22
زیباترین حرفت را بگو گنجه پنهان سکوت را آشکار کن و هراس مدار از اینکه بگویند ترانه ای بیهوده می خوانی چرا که ترانه ما ترانه بیهودگی نیست چرا که عشق حرفی بیهوده نیست.
-
مرگ آهسته
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 13:20
اگر سفر نکنی ؛ اگر چیزی نخوانی ؛ اگر به اصوات زندگی گوش ندهی ؛ اگر از خودت قدردانی نکن ی زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی ؛ وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند اگر برده عادات خود شوی ؛ اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ؛ اگر روز مرگی را تغییر ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی ؛ یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی اگر از شور...
-
Mending Wall
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 12:52
Something there is that doesn't love a wall, That sends the frozen-ground-swell under it, And spills the upper boulders in the sun; And makes gaps even two can pass abreast. The work of hunters is another thing: I have come after them and made repair Where they have left not one stone on a stone, But they would have...
-
....
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 12:04
رفتم... رفتم... رفتم...ولی من را بازگشتی بود..من بودم.. آتش بود... اشک بود.. و خدا... با لبخندش...
-
شما میوه کدام درخت هستید؟ (با توجه به روز تولدتان)
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 20:20
( 24 خرداد تا 4 تیر) درخت سیب ( عشق) فردی آرام، گاهی اوقات خجالتی، بسیار جذاب و دلربا با رفتاری مناسب و سنجیده، ماجراجو و بی باک، حساس و ... دوست دارید که دیگران را دوست داشته باشید و سایرین هم شما را دوست داشته باشند. با وفا، حساس و بسیار بخشنده و با استعداد. شما عاشق بچه ها هستید. ( 25 اردیبهشت تا 3 خرداد) ( 22 آبان...
-
A Clear Midnight
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1385 18:53
خوشحالم- کتاب ( زبور داود ) رو پیدا کردم....خوب باشید. (موطن آدمی تنها در قلب کسانی ست که...) ممنونم خدای مهربون... A Clear Midnight This is thy hour O Soul, thy free flight into the wordless, Away from books, away from art, the day erased, the lesson done, Thee fully forth emerging, silent, gazing, pondering the...
-
من....
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 20:46
دلم گرفته.. دلم گرفته... دلم گرفته.. اگه یه روز فهمیدین که من راه آوارگی رو در پیش گرفتم اصلا تعجب نکنید چون که من امروز تمام قفسه های کتابارو برای پیدا کردن کتاب ( زبور داود ) گشتم ولی پیدا نشد.آخرین کتابی بود که نازنین همیشگی من. -پدرم- آن را خواندند. امیدوارم که توی یکی از کارتن های کتاب باز نشده باشد. می دونم موقع...
-
مغایرتهای زمان ما وتوصیه های بهداشت روان
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 17:37
-ما امروزه مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر داریم. آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم. ۲-متخصصان بیشتر اما مشکلات بیشترداریم .داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر داریم. ۳-چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. ۴-ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاهتر . بزرگراههای پهن اما دیدگاههای باریکتر ....
-
همیشه با تو!
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 14:38
خدای مهربون من! ممنونم که هنوز هستم. هر چند که می دونم آخرین نفرم... آیا بعد از این هم خواهم بود؟ فقط مهم است که باشم برای تو ( حتی آخرین نفر...) . خواهش می کنم که منو تنها نذار....
-
من از تو...
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 14:16
ماهی از ژرفای اقیانوس چه میداند ؟ من از تو چه میدانم ؟
-
ماهی سیاه کوچولو
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 14:00
مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید اما من تا میتوانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچارا با مرگ رو برو شدم .. که میشوم ..مهم نیست. مهم اینست که مرگ یا زندگی من چه اثری در مرگ یا زندگی دیگران داشته باشد.
-
...
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 13:35
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم.
-
....
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 16:43
چمدان خالیم را می بندم می خواهم بروم به هیچ کجا ای کاش زودتر برسم...
-
از نیچه
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 14:58
تا وقتی که بدن کوچولوی من زیباست،ارزش آن را دارد که پارسا باشم: همه می دانند که خدا دختران را دوست دارد و بیشتر از همه ی آنهایشان را دوست دارد که خوشگلترند! در این صورت گناه آن کشیش بینوای جوان قابل بخشش است که مثل سایر تازه کشیش ها،دلش می خواهد همیشه من باشم که برای اقرار گناهانم به نزدش روم. نه! من دلم نمی خواهد...
-
حسی گم کرده ام..
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 14:56
قلب من تشنه است و روحم خسته خسته تر از خستگی تنهاتر از تنهایی و در انتظار درانتظار چیزی که هرگز به دنبالش نبوده ام. شکسته شد تمام بت هایم و حالا بی اعتقادی! نگاه تلخ شما به احساساتم تجاوز می کرد در حالی که من از دست می دادم داشته هایم را، باورهایم را. به دنبال طنابی بودم برای نجات اما بی همه چیزیِ تان نصیبم شد نور...
-
من..
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 14:54
نمی دونم الان بغض تو گلوم گیر کرده یا این سیب نیمه جویده شده... -یه نفر بهم گفت سخت ترین دقایق هم فقط ۶۰ ثانیه طول می کشن...-
-
؟
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 12:38
آیا تا به حال دلتان -خواسته است که به یک جای دور دور دور دور دور دور بروید- جایی که در این دنیا نباشد . و دیگر هرگز نباشید- من الان در چنین وضعیتی هستم. و عاجزانه از خدای مهربان می خواهم که به من توجه کند (خواهش می کنم - فقط همین دفعه خدا جون) و من را نجات دهد. چکار باید بکنم؟...
-
ور دو آی بی گین؟
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 20:14
خدا جونم! میدونم قبل از اینکه من بخوام حرفامو بنویسم تو همشو می دونی ولی می نویسم تا آروم بشم متاسفم که این مدت درست و حسابی درس نخوندم با اینکه می دونی عاشق درس خوندن هستم. خدایا من می خوام به تو قول بدم که این دفعه بیشتر درس بخونم. این روزا و شبا من خیلی می ترسم. خدا جون لطفا به من کمک کن تا یکی از کتابهای لوئیس...
-
دوست داشتن
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 14:59
برای دوست داشتن همیشه کسی را انتخاب کن که.... قلبش آنقدر بزرگ باشد که برای رفتن در آن مجبور نباشی خودت را کوچک کنی!.....
-
نزدیک قلعه آب
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 14:52
دیشب خواب دیدم که همه اساتید من- کابوس من را می بینند.
-
پایان
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 14:26
همه چیز در پایان خوب است- اگر خوب نباشد بدانید که هنوز به نقطه پایان نرسیده است
-
تاریخچه شلوارهای جین آبی
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 14:15
بلو جین به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات صنعت پوشاک آمریکا در سال 1873 توسط ژاکوب دیویس (Jacob Davis) و لوی استراوس (Levi Strauss) اختراع شد. این دو مهاجر با استفاده از پارچه کتانی، قیطان و نوعی پرچ فلزی، مردمی ترین محصول پوشاک را ساختند. اولین لباس های جین ساخته شده ، لباس کار نامیده می شد. لغت جین در سال 1960 وقتی...
-
حرف امروز: پرواز را نمی فهمند
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 13:43
در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد.
-
گفتوگو
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 11:51
چشمان تو از آن مردی عاشقند و لبانت از آن مردی که به عشق ایمان ندارد پس ای یار به من بگو آیا واقعیت و عشق ناهماهنگند؟ لوییس سرنودا
-
برایم آفتابگردان بیاور...
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 11:47
برایم آفتابگردان بیاور که بنشانم در شوره زار سوخته ام تا پریشانی سیمای زردش را در تمام روز به پهنه های آبی آسمان بنماید اشیا تاریک مشتاق نورند جسم ها در جریانی از رنگها تحلیل می روند: در موسیقیها از این رو پژمردن، رخدادی از رخداده هاست بیاور گیاهی که سوقم دهد به جایی که شفافیت ها ی زرگون آشکار و زندگی چون عطر متصاعد...
-
حسی است در چیزها
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 11:34
برای ما است که آفتاب به صحنه باز میگردد، سپیده در پشت پردهی تپهها خود را بزک میکند، و شب عطر میزند و با ما میخرامد. بر کورهراههای افسون برای ماست که خاک هراسناکترین مغاک خود را میپوشاند. حسی است در چیزها دانشی در بیخبری و نفسی گرم در بطن زمستانی که همه چیز را میبلعد. ( اسوالدو راموس)