فایدیم

حرف

فایدیم

حرف

فاصله ایست بین من و آنچه می بینم

فاصله ایست بین من و آنچه می بینم
همه جا نشانه ی حظور خداست
دیگر نه افیونی
تنها سری سرد
مواظب باش، مواظب ، مواظب
من این جا هستم
او آنجاست.........اقیانوسی ست
گاه می توانم به او بیندیشم،
موفق نیستم اما، فرو می افتم
این کتاب عشق است
برج داوود است
تاج عقلانیت است
سکوتی است عظیم
پرواز و هوای شبهی مقدس
من تشنه ی درخشش تاریکی خدا هستم
من تشنه ی نور ماورای این تاریکی هستم
تاریکی دیگری که تشنه ی آنم
پایان یافتن این تشنگی است....

(فیلیپ لامانتیا - ترجمه مهناز بدیهیان)

بوی زمین تر

شعر من
برگردانده شده به انگلیسی
همان بویی را دارد که
زمین تر در پاییز
پس از ریزش باران


رایحه ای را حرکت میداد درتخیلاتم
همراه با رویایم در آن صبحدمی
که هنوز خواب آلوده
می گشودم چشمهایم را در حالیکه
روی نیمکت مدرسه نشسته بودم

( کریستینا کانتیلی -ترجمه مهناز بدیهیان)

قبل از رفتنم

قبل از رفتن
من باز گشتم را تصور میکنم،
عکسی از من ،با شلواری سیاه بپا
که آنرا در حافظه ی کامپیوترم می گذارم
تا به نامه ای وصل شود
که به قلب تو فرستاده می شود

( کریستینا کانتیلی -ترجمه مهناز بدیهیان )